- لب گزک
- گزیدن لب با دندان بنشانه پشیمانی یااشاره بکسی برای دعوت او بسکوت
معنی لب گزک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گزیدن لب به دندان از شدت پشیمانی
گزیدن لب با دندان بنشانه پشیمانی یااشاره بکسی برای دعوت او بسکوت
گونه ای کنه که خصوصا در قهوه خانه های بین شهرستانها و مسافر خانه ها و اماکن عمومی موجود و خطرناک است و به وسیله گزش خود انگل نوعی تب راجعه را وارد بدن انسان می کند غریب گز
آسیب دیده در آب (میوه)